راهی به سوی خوشبختتتتتی

اگه غمگینی اگه دنبال آرامشی اگه افسرده ای اگه دلت گرفته اگه دلت شکسته اگه تنهایی اگه غصه هات اندازه دنیاست بیا تو..

راهی به سوی خوشبختتتتتی

اگه غمگینی اگه دنبال آرامشی اگه افسرده ای اگه دلت گرفته اگه دلت شکسته اگه تنهایی اگه غصه هات اندازه دنیاست بیا تو..

تلنگر!!!تا دیر نشده به خودت بیاا

امــام علے علــیــه الســلامــ فــرمودنــد :

اگــر مــردم میدانــستــد درون قبــرها چــه میــگذرد حتــے یــکــ گنــاهــ هــم نــمیکردنــد . . .

خدا را فرشته ای است که هر روز بانگ میزند بزائید برای مردن، فراهم آورید برای نابودی و بسازید برای ویران گشتن.
 ای مردم؛ همانا بر شما از دو چیز میترسم، هواپرستی و آرزوهای طولانی. اما پیروی از خواسته ها و تمایلات نفس، انسان را از حق باز میدارد و آرزوهای طولانی، آخرت را از یاد میبرد.



خسته شده ایم از نگاه دزدیدن و شمارش سنگ فرش های خیابان.!

خواهرم !

شما خسته نشدی از جلوه نمایی تن در بازار اسیران هوی و هوس ؟!

خسته نشدی از حقارت و ذلالت . . ؟!

خسته نشدی از خون کردن دل مهدی فاطمه ؟!

خسته نشدی از عهد شکنی های پیاپی ات با خداوند . . .

مرگت که رسید ؛

جسمی که سالها مایه ی فخر فروشی و جذب نگاه های هرزه بوده رهایت میکند . . .

آنوقت تو هستی و کوهی از گناه !

تو هستی نگاه های تحقیر آمیز . .

تو هستی و نگاه های اهل بیت و شهداء

کمی به خودت بیا

صدامیاد روی دلی انگار که داغ گذاشتن  بازم سرکوچه ما یه چلچراغ گذاشتن
عکس جوانی که هنوز غنچه ناشکفته اس  توی چشاش یه دنیا حرف برای ما نهفته اس
همین دیروز تو این کوچه نفس داشت  مثله منو تو وتو دلش هوس داشت
آرزوهای رنگارنگ که هیچ کدومو ندید  وقتی می رفت از زندگی تازه یه چیزی فهمید
که بهترین لحظه ها شنیدن اذان بود  تازه دونست دنیا فقط برای امتحان بود
یه روز میاد ماهم دیگه بار سفر ببندیم  ازاون بالا به بازی آدمکها بخندیم
که مثله ما لحظه هارو به سادگی میبازن   ازخودشون یه برده موقتی میسازن
نمی دونن که زندگی قصه باد وبرگه  آخر این خواب قشنگ کابوسی مثله مرگه
هی شب وروز برج روی برج میذارن  دغدغه ای به جز چک وپول وشکم ندارن
چقدر دلم برای این آدمکها میسوزه  که دنیاشون قد همین عمر یکی دو روزه
کاشکی میشد تو زندگی یه لحظه فکرمیکردن یه روز میاد پیش خدا دوباره برمیگردن
یه روز همه تو گور سرد میرن وجاش میذارن با این همه بار گناه فریاد رسی ندارن
کاشکی میشد تو زندگی خدارو میشناختن  اما دیگه دیر شده خیلی باختن
نه راه پس نه را پیش گذاشتن  این روزو افسوس که باور نداشتن

 

زندگی وقت کمی بودونمیدانستیم 

همه عمردمی بودونمیدانستیم 

حسرت رد شدن ازثانیه ها 

فرصت مغتنمی بودونمیدانستیم 

تشنه لب عمربه سررفت به قول سهراب 

آب دریک قدمی بودونمیدانستیم



سلیمان گر شوی آخر نصیب گور می گردی
بدن‏ها در سختى جان کندن سست شده و رنگ باختند،
مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز

مى ‏دارد،

و او در میان خانواده‏اش افتاده با چشم خود مى ‏بیند و با گوش مى ‏شنود

و با عقل درست مى‏ اندیشد که عمرش را در پى چه کارهایى تباه کرده‏

و روزگارش را چگونه سپرى کرده به یاد ثروت‏هایى که جمع کرده مى‏ افتد...

خطبه 109







  

 



   

با تو ام خودشیفته !

برادر شهیدم سینه اش را سپر کرد تا تو در امان باشی

و تو سینه ات را مقابل دشمن برهنه کردی تا خون پاکش را لگد مال کنی .


 

واقعا ازخودم خجالت میکشم وقتی عکس تورو میبینم این شجاعت و دریک زن چطور  

میشه تصورکرد...شجاعتی که حتی قویترین مردها رو به زانو درمیاره...توافتخاراین مرزوبومی 

ایمان تو منو به لرزه درمیاره چه استقامتی...توبدون شک یکی ازیاران امام زمان در وقت حضور خواهی بود خوشا به سعادتت...

علت سن بالای ازدواج دختران بی حجاب مشخص شد! 

ایسنا در گزارشی نوشت: تحقیقات نشان می‌دهد که سن ازدواج در دختران محجبه علاوه بر اینکه پایین‌تر است، بلکه دارای دوام طولانی‌تر و آمار طلاق کمتری است! 

سردار اسماعیل احمدی‌مقدم گفت: سن ازدواج دختران بی‌حجاب و غیر محجبه بسیار بالاتر است و به علاوه اینکه برخی از این افراد هرگز ازدواج نکرده و در صورت ازدواج، ازدواجی ناموفق دارند.

سردار اسماعیل احمدی‌مقدم در پانزدهمین همایش تخصصی معاونین اجتماعی فرماندهی انتظامی استان‌ها، با بیان اینکه برخی گمان می‌کنند اگر جلوه‌گری کنند، زودتر ازدواج می‌کنند، خاطر نشان کرد: تحقیقات نشان می‌دهد که بسیاری از جرایم نظیر تجاوز به عنف نیز از همین مباحث آغاز می‌شود که به عنوان مثال پسری با این بهانه که مادرم خیلی دوست دارد تو را ببیند، او را به خانه‌شان می‌کشاند و پس از آن چندین نفر مثل گرگ بر سر وی می‌ریزند. وی با بیان اینکه افرادی که در خیابان به دنبال دوست دختر و پسر می‌گردند، هیچ‌گاه با هم ازدواج نخواهند کرد، خاطرنشان کرد: تحقیقات نشان می‌دهد که سن ازدواج در دختران محجبه علاوه بر اینکه پایین‌تر است، بلکه دارای دوام طولانی‌تر و آمار طلاق کمتری است 


محشر پر از هیاهو بود و زن در اضطراب.

بی مقدمه فریاد کشید:

خدایا! خودت مرا زیبا آفریدی ، خودت مرا آراستی و جلوه دادی،
همین ها بود که دام زندگی ام شد...
حرفش تمام نشده بود که مریم را آوردند؛ مریم مقدس.
تا نگاهش کرد، از زیبایی اش مبهوت شد و از عفّتش غرق در خجالت.
دیگر حرفی برای گفتن نداشت...

حدیثی از امام صادق علیه السلام
وقتی به خاطر حرف یا همراهی دیگران،در مورد حجابت نمیتونی تصمیم بگیری، به یاد داشته باش. . تنها آمده ای. . تنها خواهی رفت . . و تنها قضاوت خواهی شد!!


      

خدا ازآنچه فکرمیکنید به شما نزدیکتر است




خواهرم!

لحظه ای درنگ کن و مرا ببخش که روح لطیفت را آرزردم. من به فدای تو و تمامِ حُسن و مهربانیت. کاش می مُردم و صدای شکستن قلبت را نمی شنیدم. تو به فرموده ی آقایمان علی -همسر زهرا- (سلام الله علیهما) ریحانه ای. تو گلی، یاسی، نرگسی، لاله ای، نیلوفری، نسترنی، شقایقی، تو گلِ نازی، تو... .
ای گل ناز! چه شد که حجاب بر انداختی و در میان نامحرمان جلوه کردی؟ تو شاید هنوز ندانسته ای چه کرده ای ولی من می دانم. تو ای فرشته! بال های پروازت را شکسته ای و درمیان هزاران چشمِ خطرساز، فرصت رهیدن را از خود ستانده ای. در لحظه ای که  بال هایت شکست و چادرت بر زمین ریخت؛ شیشه ی قلب هایی که در انتظار پرواز تو  می تپید، شکسـت. شیطان از این فرصتِ بی مثال بهره  برد و در مسیر رفتنت چاله  ساخت. تا در گاهِ فرو رفتنت در چاه، به زخم هایی که بر قلبت خواهد نشست؛ قاه قاه بخندد.
آیا فکر نکردی بی بال شدن تو را از صف فرشته های زمین، جدا خواهد نمود؟ چرا به این ها فکر نکرده بودی؟
خانه ی عزت و آبرویت را چرا ترک کردی؟ یادم هست حجاب برایت شده بود یک قلعه. تو آن وقت ها خیلی عزیز بودی، نفوذ ناپذیر بودی. هیچ نگاه آلوده ای، با اشتیاق و راحتی،  نمی توانست جسم و جانت را نشانه بگیرد و هیچ زبانی نمی توانست در آزردنت در دهان  بچرخد. تو اما در معرض فراوانیِ تیرها خلعِ سلاح شده ای.     

خواهر!
شیطان در برهنگیِ تو طمع کرده است چرا توجه نمی کنی؟! به خدا قسم شیطان در برهنگیِ تو طمع کرده، اگر اینطور نبود این همه فساد و گناه، از برهنگیِ زن منبعث نمی شد. قدرتمندترین سلاح برای یک دختر در مصاف با حمله های ابلیس و سربازانش، حجاب است. این دشمن بزرگ را با تأسی به فاطمه ی زهرا (سلام الله علیهما)، ذلیل کن.
راستی نکند حضور شیطان و دشمنی اش را جدی نگرفته ای؟
قرآن را باز کن و سخن خدای لطیف را در سوره ی «فاطر» ببین که می فرماید:
«البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید او فقط حزبش را به این دعوت مى‏کند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!» آیه ی ششم
شاید بگویی از کدام برهنگی حرف می زنی؟ من که لباس بر تن می کنم؟!
راست می گویی لباس می پوشی ولیکن به همان مقدار که موهایت را نشانِ نامحرمان می دهی، برهنه ای. باور کن این از چیزهایی است که خدا پوشیده بودنش را از تو خواسته است. نباید غیر از آنان که در حریم تواند و با تو محرم اند، آن را مشاهده کنند. و اما جسمِ تو نیز، نباید مورد اندازه گیری و جلب نظرِ مردان و پسران نامحرم قرار گیرد. تو در پوشیدنِ لباس های تنگ، برهنه ای.
به صدای قرآن گوش کن که چه زیبا برای احترام تو سخن می گوید:
«اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها [روسرى‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است». سوره احزاب/ آیه59

خواهرم بس کن و از برداشتنِ حجاب، دست بردار.

به سمت خدای تمام زیبائی ها با شتاب برگرد، چرا که خدا تو را خیلی دوست دارد و منتظرِ بازگشتِ توست.


مردم در خواباند وقتى که بمیرند، بیدار مىشوند

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل(ع) پرسید:

آیا فرشتگان خنده و گریه هم دارند؟!
جبرئیل عرض کرد: بله!
زمانیکه زن بی حجاب و بدحجابی میمیرد و بستگانش او را در قبرمیگذارند،
(دورش را میگیرند) و رویش را با خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود!
فرشتگان می خندند و میگویند:
تا وقتی (زنده) و جوان بود و هر کسی را تحریک میکرد و به گناه می
انداخت (پدر و برادر و همسرش غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند،
حالا که مُرده و همه از دیدن (لاشه او) نِفرت دارند، او را می پوشانند!


 






[تصویر: 1305139004_1539_bd961f4701.jpg]

سال 1345 بود که علی‌حسن فرزندش را در آغوش گرفت و خدا را به پاس سلامت همسر و فرزندش سپاس گفت. روزهای کودکی علی‌اکبر در شهر کرمانشاه گذشت، همانند دیگر کودکان به مدرسه رفت و پشت میزهای کهنه و قدیمی دبستان، الفبای زبان فارسی را آموخت وکم‌کم با الفبای زندگی و سیاست آشنا شد.
پاشایی بعد از اخذ مدرک دیپلم در آزمون سراسری دانشگاه شرکت کرد و در رشته‌ی بهداشت عمومی دانشکده‌ی ابوریحان مشغول تحصیل شد.
روزها از پی هم گذشت، علی‌اکبر که تاب حضور بیگانگان را در خاک کشور نداشت، راهی میدان جنگ گردید. روز پنجم مردادماه سال 1367 علی‌اکبر به آرزویش رسید، اسلام‌آباد غرب معراج او برای پرواز انتخاب شد و نامش در سنّ 22 سالگی در دفتر شاهدان عملیات مرصاد ثبت گردید.
وصیت نامه شهید: بسم الله الرحمن الرحیم
... ای خدای بزرگ؛ زبان من قاصر است از گفتن و قلم ناتوان از نوشتن.
خدایا تو خود شاهدی بر خون‌های به ناحق ریخته شده؛ خون‌هایی از عهد هابیل تا عهد انقلاب؛ خون‌هایی از عزیزانی عاشق و عارف و یکّه‌تاز میدان شجاعت؛ آنان که تو نورشان بودی و معشوقشان.
آنان‌که غیر تو را نخواستند و غیر تو را ندیدند و مرگ در کامشان شیرین‌تر از عسل بود؛ آنان‌که حاضر نشدند پستی دنیا را بر زیبایی وصال ترجیح دهند؛ آنان‌که راه را دیدند؛ مرگ را دیدند و راه سرخ و مرگ عاشقانه را برگزیدند.
عزیزانی که چون عاشقی خسته‌دل و شکسته‌دل، مرگ را در آغوش کشیدند و غریبانه سر بر بالین خاک نهادند.
آنانی‌که با خون، وضو ساخته و با عشق، سجده‌ی رنگین شهادت را به جای آوردند.
آنانی‌که در آخرین لحظات، ذکرشان تو بودی؛ یادشان تو بودی.
خدایا نمی‌دانم چه بگویم شکر تو را که مرا منّت نهادی و فرصت دادی تا با عزیزانت و رزم‌آوران اسلامت دوشادوش باشم تا شاید به میمنت این عزیزان رحمی بر من دل شکسته و رنجور کنی و مرا از این وادی فلاکت که خود با دست خودم بنا کردم، به سوی فلاحم و به سوی خودت نجات دهی ...
... ای خدای عادل تو را قسم به خون حسین و به خون شهیدان و عزیزان راهت مرا نیز بخوان و در زمره‌ی یاران و شهیدانت قرار بده.
مادر عزیزم ! استوار و محکم بایست و در خط امام باش و اگر جنازه‌ی من هم نیاید، هیچ هراسی نداشته باش که در همه جا خدا هست و نه من و نه هیچ کدام تنها نیستیم و او در هر حال نگهبان ماست.
مادر جان ! اگر در آخرین لحظات زندگیم تو بر بالین من نیستی، هیچ غصّه مخور که فاطمه مصیبتش از همه‌ی این‌ها عظیم‌تر است.



پله پله تا خوشبختی

جای تاسفه که توی مدرسه ها همه چی به بچه ها یاد میدن جزراه ورسم زندگی ومهارتهایی که باید برای خوب زندگی کردن به بچه ها یاد داده بشه آموزش نمیدن..چیزایی که باید 1جوره قابل درک براشون توضیح داده بشه نمیشه و بچه ها با 1عالمه سوال بی جواب توذهنشون بزرگ میشن وعاقبت نتیجه اش این میشه که اون بچه ها وقتی بزرگ میشن آدمایی هستن که هرکدوم به نوعی دچار مشکلات روحی وسردرگمی تو زندگیشونن ..   

ایکاش 1کتابی ام بود به اسم" راه زندگی"

 دوست عزیزم اول میخوام بهت تبریک بگم چون خدا میخواد به این طریق کشتی شکسته وطوفان زده روح تورو به ساحل آروم زندگی  هداییت کنه پس خیلی دوست داره چون عده زیادی تو بیخبری وگمراهی خودشون سالها تو مشکلات دست وپا میزنن وغرق میشن سرانجام با انبوهی از حسرتها توی دنیای تاریکی که برای خودشون ساختن دفن میشن..اما تو درمسیر هدایت وبه سمت نور درحرکتی..محکم بشین و پارو بزن ...ناخدای این کشتی خداست ازهیچی نترس ...سرانجام آغوش خدا درانتظار ماست پس بامن بیا 

 پله پله تاخدا یا بهتره بگم جمله جمله تا خوشبختی  

 

 

بین این 2تا پله برقی به انگلیسی نوشته شده انتخاب باشماست 

یعنی این شما هستین که انتخاب میکنین که چه سرانجامی داشته باشین...

 دوست عزیزم   

تاحالا هرچی یادگرفتی مربوط به دنیا بوده ..اما آیا واقعا ازآخرت چیزی میدونی ؟جایی که به خاطرش آفریده شدی..جایی که وقتی آدما میمیرن به اونجا میرن وتازه زندگی اصلیشون شروع میشه...وتازه میفهمن چقدرضررکردن که فقط به فکردنیاشون بودن وآخرتشونو فراموش کرده بودن 

اونوقت برای 1لحظه برگشتن به دنیا وانجام کارهای خوب بارها به خدا التماس میکنن وخدا درجواب بهشون میگه ..مهلت تمام شد آنگاه که وعده های مرا میشنیدید و امروز را باورنداشتید وبندگان خوب مرا مسخره میکردید باید به عاقبت کارتان می اندیشیدید اکنون نه عذری پذیرفته است نه توبه ای قبول میشود..تنها کسانی که به دنیای آخرت که ندیده بودند اما به آن یقین داشتند وفرامین مرا اطاعت کردند ودربرابرکفرصبرپیشه کردند امروز درآرامش خواهند بود..... 

اگه میخوای از مطالب مفید این بخش که بسیارجالب هست وتصاویرتاثیرگذاری هم براش تهیه کردم 

استفاده کنی کافیه رو ادامه مطلب کلیک کنی...



ادامه مطلب ...

تنهاآرزوی یک شهید 16ساله

تنها آرزوی یک شهید 16 ساله  
ای ملت قهرمان، هم اکنون که وصیت مرا می‌شنوید، بدانید که ما به خاطر آب و خاک کشته نشده‌ایم؛ بلکه جان ناقابل خود را در راه اسلام عزیز فدا کرده‌ایم.

ای خواهری که هم‌اکنون به وصیت من گوش می‌دهی، بدان که تنها آرزویم در تمام دوران  نوجوانی  

خالی بودن جامعه از بی‌حجابی و یا بی‌عفتی بود.

یادم نمی‌رود روزی که مأمور گشت در امامزاده بودم، رسیدم به خواهری که با ول دادن چادر خود و نشان دادن محرمات خود خون هر جوان غیرتمندی و هر انسان غیوری را به جوش می‌آورد. بر حسب احساس مسئولیت جلو رفتم و با لحنی که خدا می‌داند خجالت کشیدم، گفتم: خواهر عزیز زیارت مستحب است اما حفظ حجاب واجب و بی‌درنگ دور شدم.

خواهر عزیز حجاب تو سنگر توست؛ پس این سنگر را هرگز و به هیچ وجه رها نساز که کوبنده‌تر از خون شهید است 

 

شهید «حمیدرضا نظام»: «خواهرم! از بی‌حجابی است، اگر عمر گل کم است. نهفته باش و همیشه گل باش.» 
 به خدا قسم اگر می دانستم با هربار که خونم ریخته می شود ، بی حجابی آغوش حجاب را دربر می گیرد ، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم.
شهید یعقوب ابراهیم نژاد
 

 

ادامه مطلب ...

آیا تو واقعا یک ایرانی هستی؟

 

   

 

فریبا داوودی مهاجر

 

فرناز قاضی زاده


دختربا نازبه خداگفت:
چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان نکنم؟
خدا گفت:زیبای من! تو را فقط برای خودم آفریدم
دخترک،پشت چشمی نازک کرد و گفت:خدا که بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم
*خدا چادر را به دخترک هدیه داد*
دخترک با بغض گفت:با این؟اینطور که محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام کنی؟یعنی اسیر این چادر مشکی شوم ؟؟؟؟
خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد...هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری
دخترک با غم گفت:آخر...آخر،آنوقت دیگر کسی مرا دوست نخواهد داشت.نه نگاهی به سمت من خواهد آمد و نه کسی به من توجه میکند
خدا عاشقانه جواب داد:من خریدار توام!
منم که زود راضی می شوم و نامم سریع الرضاست.
آدمیانند و هزاران نوع سلیقه!
هرطور که بپوشی و بیارایی،باز هم از تو راضی نمی شوند!
اصلا مگر تو فقیر نگاه مردمی؟آن نگاه ها مصدومت میکند
*دخترک آرزویش را به خدا گفته بود و می خواست چونان فرشته ای محبوب جلوه کند*
خدا با لطف جوابش را داد:
دخترک قشنگ!
وقتی با عفاف و حجابت در میان گرگان قدم بر میداری،فرشته ای
دخترک،زبان دور دهان چرخانید و گفت:
مگر خودت زیبایی را دوست نداری؟
اینطور ساده که نمی شود!
می خواهم جذاب تر شوم و خریدنی
«مدادشمعی سرخش را برداشت و دو لبه ی دهانش را قرمز کرد.ماژیک مشکی به دست گرفت و دور چشم هایش کشید و بعد هم چون برف سپید جلوه می نمود.آبشاری از گیسوانش را هدیه داد به نگاه ها،"مفت و رایگان"»دخترک چون عروسکی در بازار دنیا،پشت ویترین خیابان خود را به نمایش که نه،به فروش گذاشت.
برچسبی روی هر نگاه دخترک به چشم می خورد:"حراج شد".حراج شد
و هرکس رد میشد میگفت:آن چیز که حراج شود حتما ارزش و قیمتی نداردو و همگان ردشدند
وهیچ کس نخریدش. . .



هدایت یافتگان معروف اروپا" این خانم رقاص در مشهد مقدس توبه کرد"

این خانم رقاص در مشهد مقدس توبه کرد + عکس

این خانم رقاص در مشهد مقدس  توبه کرد + عکس

یک خانم از جمهوری آذربایجان پس از زیارت حرم امام رضا (ع) در مشهد مقدس مسیر زندگی خود را کاملا تغییر داد.
“فاطمه فتحعلی اوا” خانمی که حرفه رقاصی داشت پس از بازگشت از مشهد و زیارت امام رضا (ع) به کشورش گفت: من نزدیک تر شدن به خدا را درک می کنم لازمه این کار ترک حرفه ام است و من تصمیم قاطع و راسخ خود را در این باره اتخاذ کرده ام.




وی افزود: دیدار از مشهد و زیارت یکی از بزرگترین رویاهای من بود. اکنون مردم مرا “مشهدی خانم” صدا می کنند … و من احساس خوشحالی بسیاری می کنم.
وی همچنین گفت که در هنگام نماز از خداوند خواسته است تا برای کنار گذاشتن شغلش به او کمک کند.
فاطمه فتحعلی اوا افزود: شاید این درخواست من تعجب ها را برانگیزد اما من از خداوند خواستم تا بابی جدید را در برابر من بازکند تا دیگر به کار قبلی خود ادامه ندهم.
“فتحعلی اوا” ابراز امیدواری کرد که دیگر آذری ها هم شانس و فرصت زیارت حرم امام رضا (ع) را داشته باشند تا بتوانند به باور کامل خدا برسند.



«شان استون» پسر الیور استون فیلمساز مشهور آمریکایی پس از انتخاب دین اسلام برای خود، نام «علی» را برای خود برگزید....
او که پیش ازاین هم گردنبندشمشیر ذوالفقار حضرت علی(ع) بر گردن می‌آویخت، گفته است: دوستی لبنانی دارم که مسلمان است و به حضرت علی(ع) علاقه بسیاری دارد. او معتقد است اگر همواره نشانه‌ای از این بزرگوار با خود داشته باشی از گزند دشمنانت محفوظ خواهی بود و من هم به همین منظور این گردن بند را بر گردنم می‌آویزم و همواره روی قلبم است و به من آرامش می‌دهد.


مسلمان شدن فوتبالیست مطرح اروپایی
به نقل از باشگاه خبرنگاران، فیلیپ قبل از گرایش به اسلام تحصیلات خود را در در رشته ادیان به پایان رسانده و مطالعات بسیاری در زمینه مذاهب مختلف داشته است.
او در مصاحبه ای که با نشریه آرسنال داشت کفته بود که اگر فوتبالیست نمی شد بعنوان یک روحانی در کلیسا به زندگی خود ادامه می داد. فیلیپ در نهایت با مطالعه بر روی کتب اسلامی در نهایت به اسلام و مذهب تشیع گرایش پیدا کرد